کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوزالمعدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لوزالمعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لوزالمعدَة] (زیستشناسی) lo[w]zolme'de = پانکراس
-
جستوجو در متن
-
لیپاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lipase] (زیستشناسی) lipāz آنزیمی در بدن که در لوزالمعده و روده کوچک ساخته شده و چربیها را تجزیه میکند.
-
انسولین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: insuline] 'anso(u)lin ۱. (زیستشناسی) هورمونی که در بدن از سلولهای لوزالمعده تراوش میشود و داخل خون میگردد و مواد قندی را در بدن تنظیم میکند.۲. (پزشکی) دارویی که برای بیماران مبتلا به دیابت تجویز میشود.
-
پانکراس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pancréas] (زیستشناسی) pānk[e]rās غدۀ بزرگ، خوشهای و سرخرنگ نزدیک معده که آنزیمهای گوارشی را به قسمت ابتدایی رودۀ کوچک و هورمون انسولین را در خون میریزد؛ لوزالمعده.
-
مرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: امراض] (پزشکی) maraz بیماری؛ ناخوشی.〈 مرض قند: (پزشکی) بیماری حاصل از کم شدن ترشح انسولین از لوزالمعده که منجر به افزایش قند خون و دفع آن از طریق ادرار میشود و پرخوری، پرنوشی، و افزایش ادرار را در پی دارد.
-
غده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غدَّة، جمع: غدود و غُدَد] qodde ۱. (پزشکی) تومور: غدۀ سرطانی.۲. (زیستشناسی) بافتی در بدن که مادهای ترشح میکند: غدۀ لوزالمعده، غدۀ تیروئید.۳. تکه گوشت سخت یا پیه به اندازۀ فندق یا بزرگتر که میان گوشت پیدا میشود؛ دژپیه.〈 غدۀ فوق...