کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] lo[w]de شوخ؛ خوشطبع.
-
لوده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lo[w]de کواره؛ سبد بزرگ.
-
جستوجو در متن
-
الواط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [جمعِ لوطی، به سیاق عربی] [عامیانه] 'alvāt هرزه؛ لوده؛ ولگرد؛ بیسروپا؛ الدنگ.
-
الدنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] 'aldang ۱. بیعار.۲. لوده.۳. بیکاره.۴. مفتخور.۵. ولگرد و بیسروپا.
-
چکه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] čekke ۱. کوچک؛ خرد.۲. حقیر.۳. [عامیانه] شخص لوده و مسخره؛ آنکه همیشه شوخی و مسخرگی کند و مردم را بخنداند.
-
دلقک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dalqak لوده؛ مسخره؛ شوخ؛ کسی که کارهای خندهآور بکند و مردم را بخنداند. Δ در اصل مسخرهای بوده در دربار سلطان محمود غزنوی که طلحک نامیده میشده.