کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوح محفوظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ساده لوح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز]. sādelo[w]h ۱. بیمکروحیله.۲. زودباور.۳. احمق. * سادهدل.
-
جستوجو در متن
-
ام الکتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ommolketāb ۱. امالقرآن؛ سورۀ فاتحه.۲. قرآن: ◻︎ فیض امالکتاب پروردش / لقب امّی خدای ازآن کردش (جامی۱: ۶۸).۳. لوح محفوظ.۴. (تصوف) عقل اول که در نظر بعضی مرتبۀ وحدت است و به قول بعضی دیگر عبارت از نور محمدی است.
-
جف القلم
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: جفَّالقلم] [قدیمی] jaffa(o)lqalam قلم خشک شد. Δ مٲخوذ از حدیث «جَفَّ القَلَمُ بِما اَنت لائقٌ» (= خشک شد قلم به آنچه سزاوار بودی) یا «جَفَّ القَلَمُ بِما هُوَ کائِنٌ اِلی یَومِالدّین» (= خشک شد قلم به آنچه در لوح محفوظ ثبت ...