کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لقمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] loqmān سیویکمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳۴ آیه. Δ بنابر روایات اسلامی، حکیمی از مردم حبشه یا نوبه بوده.
-
جستوجو در متن
-
کریچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ko(a)riče = کریچ: ◻︎ داشت لقمان یکی کریچهٴ تنگ / چون گلوگاه نای و سینهٴ چنگ (؟: مرزباننامه: ۱۳۰).
-
انکرالاصوات
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [عامیانه] 'ankarol'asvāt ۱. ویژگی صدای گوشخراش و ناخوشایند.۲. [مجاز] دارای صدای گوشخراش؛ بدصدا. Δ برگرفته از قرآن کریم: اِنَّ اَنکَرَالاَصواتِ لَصَوتُ الحَمیر (لقمان: ۱۹).
-
لقمه شمار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] loqmešo(e)mār ۱. آنکه لقمههایی را که مهمان به دهان میگذارد بشمارد.۲. [مجاز] بخیل؛ خسیس: ◻︎ لقمه مستان ز دست لقمهشمار / کز چنان لقمه داشت لقمان عار (اوحدی: ۵۳۶).