کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لقب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: القاب] laqab اسمی غیر از نام اصلی که فردی به آن شهرت پیدا کند، خواه دلالت بر ذم کند یا مدح.
-
جستوجو در متن
-
ملقب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] molaqqab کسی که لقب دارد یا لقبی به او داده شده؛ لقبدار.
-
القاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ لقب] 'alqāb = لقب
-
تلقیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] talqib لقب دادن.
-
اشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ اَرشَک] 'ašk لقب هریک از پادشاهان اشکانی.
-
آصف جاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. عبری] 'ās(a)efjāh لقب بعضی وزیران بزرگ.
-
بارون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: baron] bāron از لقبهای سابق اشراف و نجبا در اروپا.
-
بقیةاﻟﻠﻪ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بقیَّةالله (= باقیگذاشتۀ خدا)] baqiy[y]atollāh لقب مهدی موعود.
-
قیصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی، عربی: قَیصَر، جمع: قَیاصِرَة] qeysar لقب پادشاهان روم.
-
گراندوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: grand-duc] gerānduk لقب بعضی از شاهزادگان در اروپا؛ آرشیدوک.
-
دوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: duc] duk لقب اشرافی مردانه در اروپا.
-
فغفور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سُغدی. معرب، مرکب از بغ (= خدا؛ بت) + پور (پسر)] ‹فغپور، بغپور› [قدیمی] faqfur لقب پادشاهان چین.
-
روح اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ruhollāh لقب حضرت عیسی.
-
صفی اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] safiyyollāh لقب آدم ابوالبشر.