کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لغزاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لغزاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹لغزانیدن› laqzāndan لیز دادن؛ سُر دادن؛ خزاندن.
-
جستوجو در متن
-
لخشاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] laxšāndan لغزاندن؛ لخشانیدن.
-
لیزاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹لیزانیدن› lizāndan لیز دادن؛ لغزاندن؛ سُر دادن.
-
سراندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [عامیانه] sorāndan چیزی را روی زمین لغزاندن و به جلو حرکت دادن؛ سر دادن.
-
سر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] sor ۱. لغزنده.۲. (بن مضارعِ سریدن) = سُریدن〈 سُر خوردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. لیز خوردن؛ سریدن؛ لغزیدن.۲. از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن.〈 سُر دادن: (مصدر متعدی) [عامیانه] چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و...