کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعبت خانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لعبت خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batxāne بتخانه؛ بتکده.
-
واژههای مشابه
-
لعبت باز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batbāz ۱. آنکه خیمهشببازی کند؛ عروسکباز.۲. [مجاز] شعبدهباز؛ حقهباز.
-
لعبت بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batbāzi ۱. عروسکبازی؛ خیمه شببازی: ◻︎ چو در بازی شدند آن لعبتان باز / زمانه کرد لعبتبازی آغاز (نظامی۲: ۱۳۶).۲. [مجاز] شعبدهبازی؛ حقهبازی.
-
لعبت پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batparast ۱. پرستندۀ لعبت؛ بتپرست.۲. معشوقپرست.
-
لعبت ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] lo'batsāz ۱. عروسکساز.۲. بتساز؛ بتگر.