کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لعاب عنکبوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لعاب الحیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] lo(a,e)'ābolhayye زهر مار.
-
لعاب النحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lo(a,e)'ābonnahl عسل.
-
لعاب دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] lo(a,e)'ābdār ۱. آنچه دارای لعاب باشد.۲. دانههایی که در آب لعاب ایجاد میکنند، مانند اسفرزه و بهدانه.
-
جستوجو در متن
-
تار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ پود] tār ۱. رشته؛ نخ.۲. رشتۀ باریک: تار ابریشم، تار مو.۳. رشتههایی که در طول پارچه بافته میشود؛ تازه؛ تان؛ تانه.۴. (موسیقی) از آلات موسیقی که دارای سیم، پرده، دستۀ دراز و کاسه است و از چوب درخت توت ساخته میشود و آن را با مضراب مینوا...