کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لخشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] laxšidan = لغزیدن: ◻︎ از تو بخشودن است و بخشیدن / از من افتادن است و لخشیدن (سنائی: مجمعالفرس: لخشیدن)، ◻︎ جهان را هر دو چون روشن درخشید / ز یکدیگر مبرید و ملخشید (نظامی۸: ۱۸۴ حاشیه).
-
لخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹رخشیدن› [قدیمی] laxšidan درخشیدن.
-
جستوجو در متن
-
لخشش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] laxšeš لخشیدن؛ لغزش.
-
لغزیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) laqzidan لیز خوردن؛ سُر خوردن؛ خزیدن؛ لخشیدن.
-
شخشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] šaxšidan لخشیدن؛ لغزیدن؛ لیز خوردن: ◻︎ قول فلان و فلان تو را نکند سود / گرت بشخشد قدم ز پایهٴ ایمان (ناصرخسرو: ۴۴۹)، ◻︎ یکی بهره را بر سه بهر است بخش / تو هم بر سه بهر ایچ برتر مشخش (ابوشکور: لغتنامه: شخیدن).