کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاپوشانی و حیلهگری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کنده گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] kandegari شغل و عمل کندهگر؛ کندهکاری.
-
ریخته گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) rixtegari شغل و عمل ریختهگر.
-
شیشه گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šišegari شغل و عمل شیشهگر.
-
لم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) lemm حیله، فن، و تردستی در انجام دادن کاری.
-
حیله گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] hilegar مکار؛ بامکر و فریب؛ نیرنگباز.
-
دویل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] davil مکر و حیله.
-
مکرآمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] makr[']āmiz آمیختهبه مکر و حیله.
-
ساقی گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sāqigari ساقی بودن؛ پیالهگردانی؛ شرابداری؛ شغل و عمل ساقی.
-
اخاذی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'axxāzi با تهدید و زور یا حیله و نیرنگ از کسی پول گرفتن.
-
ریو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی باستان] ‹ریوه› [قدیمی] riv مکر؛ حیله؛ فریب؛ نیرنگ: ◻︎ گر نشیند فرشتهای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی: ۱۷۷).
-
غربال گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qarbālgari ۱. (پزشکی) شناسایی افراد بیمار جامعه.۲. شغل و عمل غربالگر.
-
میانجی گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) miyānjigari ۱. وساطت.۲. واسطه شدن میان دو نفر برای رفع اختلاف و کشمکش آنها.
-
گوش بر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه، مجاز] gušbor کسی که با حیله و نیرنگ چیزی از کسی بگیرد.
-
شکنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشکنج› [قدیمی] šekanj ۱. شکن؛ پیچوتاب.۲. پیچوخم زلف.۳. شکنجه.۴. مکر و حیله.
-
افسون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pswn] ‹فسون› 'afsun ۱. حیله؛ تزویر؛ مکر؛ نیرنگ؛ دمدمه.۲. کلماتی که جادوگران و عزائمخوانان هنگام جادو کردن به زبان میآورند.۳. سحر؛ جادو.〈 افسون کردن: (مصدر متعدی)۱. حیله کردن؛ نیرنگ به کار بردن.۲. سحر کردن.