کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیمت مندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیمت مندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] qeymatmandi قیمت داشتن؛ دارای بها و ارزش بودن: ◻︎ ز گوهر سفتن استادان هراسند / که قیمتمندی گوهر شناسند (نظامی۲: ۱۱۷).
-
واژههای مشابه
-
قیمت گذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] qey(i)matgozār آنکه قیمت اشیا را سنجیده و ارزش آنها را تعیین میکند.
-
قیمت گذاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qey(i)matgozāri عمل قیمتگذار.
-
گران قیمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابل ارزانقیمت] gerānqeymat گرانبها؛ پرارزش.
-
ذی قیمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ziqeymat دارای ارزش و بها؛ با ارزش؛ گرانبها؛ پربها.