کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیطان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی، جمع: قَیاطین] qeytān رشتۀ باریکی که از ابریشم میبافند.
-
جستوجو در متن
-
علاقه بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'elāqeband ۱. کسی که از ابریشم رشته یا قیطان میبافد.۲. کسی که نخ، ابریشم، و قیطان میفروشد.
-
جوزگره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jo[w]zgereh ۱. گرهی که به شکل دکمه باشد.۲. دکمهای که از قیطان درست کنند.
-
چپ راس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چپراست› [قدیمی] čaprās ۱. نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست میکردند و جلو لباس بر روی سینه میدوختند: ◻︎ ز بسکه دست برِِ او به سینه دوختهام / گمان برند که چپراس بر قبا دارم (طاهر وحید: لغتنامه: چپراست).۲. نوعی حمایل ...