کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیامت روز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
یوم الحساب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالحساب] [قدیمی] yo[w]molhesāb روز حساب؛ روز شمار؛ روز قیامت.
-
یوم ا لتلاقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالتلاقی] yo[w]mottalāqi روز قیامت؛ روز رستاخیز.
-
نشور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nošur ۱. روز قیامت.۲. (اسم مصدر) زنده شدن مردگان در روز قیامت.
-
روز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [پهلوی: roč] ‹روج› ruz ۱. [مقابلِ شب] زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است.۲. وقت؛ زمان.۳. هر ۲۴ ساعت؛ شبانهروز.۴. سالگرد امری خاص: روز زن.۵. زمان حاضر؛ عصر کنونی: مسائل روز.۶. [مجاز] حالت؛ وضع.۷. [قدیمی، مجاز] عمر؛ مدت حیات.&lang...
-
فردا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پردا› fardā ۱. روز بعد از امروز.۲. [مجاز] روز قیامت: ◻︎ هم امروز از پشت بارت بیفگن / میفگن به فردا مر این داوری را (ناصرخسرو: ۱۴۲).۳. [مجاز] زمان آینده؛ آینده.〈 فردای قیامت: [مجاز] روز قیامت؛ روز رستاخیز.
-
یوم الدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالدّین] [قدیمی] yo[w]moddin یوم دین؛ روز جزا؛ روز قیامت.
-
یوم الجمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالجمع] yomoljam' روز قیامت.
-
یوم السبع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [مجاز] yo[w]mossab' روز قیامت.
-
یوم القرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالقرار] [قدیمی] yo[w]molqarār روز قیامت.
-
دوزخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دوزخ) duzaxi گناهکاری که روز قیامت در دوزخ جا دارد؛ جهنمی.
-
طامةالکبری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāmmatolkobrā ۱. حادثۀ بزرگ.۲. [مجاز] روز قیامت.
-
فرجام گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی، مجاز] farjāmgāh ۱. آخرین منزل؛ گور؛ قبر.۲. قیامت؛ روز رستاخیز.
-
مشهود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mašhud ۱. حاضرشده.۲. دیدهشده.۳. آنچه دیده شود.۴. آنچه بر آن گواه شوند.۵. روز جمعه.۶. روز قیامت.
-
یوم التناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالتّنادی] ‹یومالتنادی› [قدیمی] yo[w]mottanād ۱. روزی که یکدیگر را فراخوانند.۲. [مجاز] روز قیامت.
-
محشور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mahšur ۱. ویژگی آنکه در روز قیامت با کسی در یکجا گرد آید.۲. همدم؛ همراه؛ همصحبت.