کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قیامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قیامة] qiyāmat ۱. برانگیخته شدن پس از مرگ.۲. (اسم) [مجاز] رستاخیز.۳. (اسم) هفتادوپنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۰ آیه؛ لااقسم.۴. (صفت) [عامیانه، مجاز] شلوغ.〈 قیامت کردن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] شور و غوغا کردن؛ هنگامه ...
-
جستوجو در متن
-
نشور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nošur ۱. روز قیامت.۲. (اسم مصدر) زنده شدن مردگان در روز قیامت.
-
یوم الجمع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالجمع] yomoljam' روز قیامت.
-
یوم الحشر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالحشر] [قدیمی] yo[w]molhašr رستاخیز؛ قیامت.
-
یوم السبع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [مجاز] yo[w]mossab' روز قیامت.
-
یوم القرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالقرار] [قدیمی] yo[w]molqarār روز قیامت.
-
فردایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فردا) [قدیمی، مجاز] fardāy(')i ویژگی کسی که به فردا یا قیامت میاندیشد.
-
یوم ا لتلاقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالتلاقی] yo[w]mottalāqi روز قیامت؛ روز رستاخیز.
-
فردا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پردا› fardā ۱. روز بعد از امروز.۲. [مجاز] روز قیامت: ◻︎ هم امروز از پشت بارت بیفگن / میفگن به فردا مر این داوری را (ناصرخسرو: ۱۴۲).۳. [مجاز] زمان آینده؛ آینده.〈 فردای قیامت: [مجاز] روز قیامت؛ روز رستاخیز.
-
دوزخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دوزخ) duzaxi گناهکاری که روز قیامت در دوزخ جا دارد؛ جهنمی.
-
انگیزش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) 'angizeš ۱. تحریک.۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] قیامت.
-
دوزخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dusaxv، مقابلِِ بهشت] duzax جای بسیاربد و سوزان؛ جای گناهکاران در قیامت؛ جهنم؛ سقر.
-
طامةالکبری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāmmatolkobrā ۱. حادثۀ بزرگ.۲. [مجاز] روز قیامت.
-
یوم التناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالتّنادی] ‹یومالتنادی› [قدیمی] yo[w]mottanād ۱. روزی که یکدیگر را فراخوانند.۲. [مجاز] روز قیامت.