کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَلْبَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] qolbe چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن جفت گاو بگذارند.
-
واژههای همآوا
-
غلبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غلبَة] qalabe ۱. چیره شدن؛ چیرگی یافتن.۲. چیرگی؛ پیروزی.۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] ازدحام جمعیت.۴. (اسم) [قدیمی، مجاز] فریاد.〈 غلبه داشتن: (مصدر لازم)۱. چیره و پیروز بودن.۲. [مجاز] بیشتر بودن.〈 غلبه کردن: (مصدر لازم)۱. چیر...
-
غلبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غلپه› (زیستشناسی) [قدیمی] qolbe عقعق؛ عکه؛ کلاغپیسه: ◻︎ زاغ سیه بودم یکچند نون / باز چو غلبه شدستم دورنگ (منجیک: شاعران بیدیوان: ۲۳۶).
-
قلبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] qolbe چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن جفت گاو بگذارند.
-
جستوجو در متن
-
سبنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سپنج› [قدیمی] sebanj چوبی دراز که برای شیار کردن زمین به یوغ بسته میشود و در وسط دو گاو قرار میگیرد و سر آن که آهن شیار است به زمین فرو میرود؛ قلبه.