کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَلِيلٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مقابلِ کثیر] qalil کم؛ اندک.
-
جستوجو در متن
-
لزب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] lazeb چیز اندک؛ قلیل.
-
یسیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] yasir ۱. سهل؛ آسان.۲. قلیل؛ اندک.
-
شمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šamal ۱. باد شمال.۲. قلیل و اندک از مردم، باران، خرما، یا چیز دیگر.
-
کثیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] kasir ۱. [مقابلِ قلیل] بسیار؛ فراوان؛ وافر.۲. [مقابلِ واحد] (فلسفه) ویژگی هرچیز قسمتپذیر.
-
شکور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šakur ۱. بسیارسپاسگزار و شُکرکننده.۲. (اسم، صفت) پاداشدهنده؛ عطاکنندۀ ثواب جزیل برای عمل قلیل؛ از صفات باریتعالی.
-
غیض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غَیض] [قدیمی] qeyz ۱. کم شدن و فرونشستن آب؛ فروشدن آب به زمین.۲. (صفت) قلیل؛ اندک.〈 غیضی از فیضی: (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] اندکی از بسیاری.