کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَدَّمْتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قدمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قدمة] qedmat ۱. پیشی؛ دیرینگی.۲. سابقه در امری.۳. (فلسفه) قِدَم.
-
واژههای همآوا
-
قدمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قدمة] qedmat ۱. پیشی؛ دیرینگی.۲. سابقه در امری.۳. (فلسفه) قِدَم.
-
جستوجو در متن
-
دیرینگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dirinegi ۱. دیرینه بودن.۲. کهنگی؛ قدمت.
-
جشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jošše آستین پیراهن، قبا، و امثال آن: ◻︎ چون جشه فشانی ای پسر در کویم / خاک قدمت چو مشک در دیده زنم (رودکی: ۵۱۶).
-
فرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] farq ۱. شکافی بهصورت خط که بهوسیلۀ شانه میان موها ایجاد میکنند.۲. [مجاز] سر؛ کله: ◻︎ آید فرقش به سلام قدم / حلقهصفت پای و سر آرد به هم (نظامی۱: ۲۲).۳. تفاوت؛ تمایز.۴. [مجاز] نوک و بالای هرچیز: ◻︎ سبحانالله ز فرق سر تا قدمت / در قالب...