کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَدّ، جمع: قِداد و قُدُود] qad[d] ۱. بلندی اندام؛ قامت؛ بالا؛ برز.۲. [عامیانه، مجاز] اندازه.۳. درازا.〈 قد کشیدن: (مصدر لازم)۱. بلندقد شدن.۲. نمو کردن؛ رشد کردن.〈 قد علم کردن: (مصدر لازم) قد برافراشتن.
-
قد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] qod[d] لجوج؛ خودرٲی.
-
کوتاه قد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] kutāhqad کوتاهبالا؛ قدکوتاه؛ دارای قد کوتاه.
-
واژههای همآوا
-
غد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] qod[d] = قُد
-
قد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَدّ، جمع: قِداد و قُدُود] qad[d] ۱. بلندی اندام؛ قامت؛ بالا؛ برز.۲. [عامیانه، مجاز] اندازه.۳. درازا.〈 قد کشیدن: (مصدر لازم)۱. بلندقد شدن.۲. نمو کردن؛ رشد کردن.〈 قد علم کردن: (مصدر لازم) قد برافراشتن.
-
قد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] qod[d] لجوج؛ خودرٲی.
-
جستوجو در متن
-
غد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] qod[d] = قُد
-
قدود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قَدّ] [قدیمی] qodud = قَد
-
هم بالا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hambālā برابر؛ همقد.
-
کوتوله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kutule کوتاهقد؛ قدکوتاه.
-
متوسط القامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَوسّطالقامَة] mote(a)vassetolqāme میانهقد؛ میانهبالا.
-
قصیرالقامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qasirolqāme کوتاهقد؛ قدکوتاه.
-
همقد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] hamqad دو یا چند تن که قد آنان یک اندازه باشد؛ همبالا؛ برابر؛ همقامت.