کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قوَّة، جمع: قُوّات و قُوی] qovve ۱. (نظامی) [مجاز] = قوا۲. استعداد.۳. (برق) باتری.۴. (ریاضی) توان.〈 قوۀ دراکه: قوۀ دریابنده و درککننده؛ فهم و شعور.〈 قوۀ غاذیه: (طب قدیم) قوهای که غذا را تحلیل ببرد و جزء بدن کند.〈 قوۀ قضا...
-
جستوجو در متن
-
متخیله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متخیّلَة] (فلسفه) motaxayyele قوهای در ذهن که تخیل را ایجاد کند؛ قوۀ تخیل.
-
متفکره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: متَفکّرَة] [قدیمی] mote(a)fakkere قوۀ تفکر.
-
تنو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tanu قوه؛ توانایی.
-
گوش تیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] guštiz آنکه قوۀ شنوایی قوی دارد.
-
مشام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مشامّ] mašām[m] محل قوۀ شامه؛ بینی.
-
ناطقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: ناطقَة] [قدیمی] nāteqe قوۀ نطق و بیان.
-
نامیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نامیَة، جمع: نوامی] (فلسفه) nāmiye قوهای که موجب رشد و نمو میشود.
-
نیرومندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nirumandi قوه و قدرت؛ توانایی.
-
وجدانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به وجدان) [عربی. فارسی] ve(o)jdāni آنچه بهوسیلۀ قوۀ باطنی ادراک میشود.
-
همزور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamzur دو تن که به یک اندازه زور و قوه داشته باشند.
-
زورآزمایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zur[']āz[e]māy(')i ۱. سنجیدن یا نشان دادن زور و قوۀ خود.۲. آزمودن زور و قوۀ یکدیگر با کشتی گرفتن و دستوپنجه نرم کردن.
-
حافظه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حافظَة] hāfeze قوهای در انسان و بعضی حیوانات که مطالب و حوادث را به یاد نگهمیدارد؛ استعداد ذهن برای بهیاد آوردن مطالب و حوادث؛ قوۀ ذاکره؛ یاد.
-
زاور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zāvar زور؛ قوه؛ قدرت؛ یارا؛ توانایی.