کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قورباقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
قورباغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹غورباغه› qurbāqe ۱. (زیستشناسی) جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پرهدار که در آب تخم میریزد. برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا میکند. نوزاد بیدستوپای آن دارای سر بزرگ، دُم دراز، و آبشش است؛ غوک؛ وزغ؛ چغز؛ کلا....
-
غورباغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) qurbāqe = قورباغه