کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بریه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به برّ) [عربی: برّیـَّة] [قدیمی] barriy[y]e مربوط به بَرّ: قوای بریه.
-
امیرنظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'amirnezām در دورۀ قاجاریه، عنوان فرماندهِ کل قوای نظامی.
-
امپریالیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: impérialisme] (سیاسی) 'amper[i]yālism سیاست مبتنی بر توسعه و بسط نفوذ و تجاوز قوای یک کشور بر کشورهای دیگر.
-
شوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: choc] šok ۱. ضربه؛ تکان شدید.۲. (پزشکی) حالتی که ناگهان به انسان دست میدهد و قوای بدن رو به سستی و ضعف میگذارد.
-
وجدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی] ve(o)jdān ۱. قوۀ باطنی که خوب و بد اعمال بهوسیلۀ آن ادراک میشود؛ نفس و قوای باطنی آن.۲. [قدیمی] یافتن مطلوب؛ یافتن.
-
قوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قوَّة، جمع: قُوّات و قُوی] qovve ۱. (نظامی) [مجاز] = قوا۲. استعداد.۳. (برق) باتری.۴. (ریاضی) توان.〈 قوۀ دراکه: قوۀ دریابنده و درککننده؛ فهم و شعور.〈 قوۀ غاذیه: (طب قدیم) قوهای که غذا را تحلیل ببرد و جزء بدن کند.〈 قوۀ قضا...
-
عقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عُقول] 'aql ۱. قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان، و مانند آن را هدایت میکند؛ خرد.۲. (اسم) ذهن؛ اندیشه.۳. (فلسفه) = 〈 عقل اول〈 عقل اول: (فلسفه) آنچه نخستینبار از ذات حق صادر شده.〈 عقل...
-
انیسون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) 'aniso(u)n گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگهای باریک خوشبو شبیه شبت، گلهای سفید و چتری، تخمهای ریز، سبزرنگ، و معطر. Δ جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال میشود. در نفخ معده، دلدرد، سوء هضم، تشنج، ضعف...