کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قلیَّة، جمع: قلایا] qal[i]y[y]e ۱. غذایی که از گوشت، میگو، و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه میشود.۲. [قدیمی] پاره و تکه گوشت.
-
واژههای مشابه
-
قلیه پوتی
فرهنگ فارسی عمید
[عربی، فارسی] [قدیمی] qal[i]yeputi نوعی خوراک که از جگر گوسفند تهیه میشود.
-
جستوجو در متن
-
قلایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قَلیَّة] [قدیمی] qalāyā = قلیه
-
فرخاگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی] ‹فرخواگ› [قدیمی] farxāg خوراکی که از گوشت قلیهکرده و سرخکرده و تخممرغ تهیه میکردند.
-
بورک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] burak ۱. سنبوسه.۲. آشی که با آرد گندم میپختند: ◻︎ قدح پُربورک است و قلیه، اندک / چه بودی گر که بورک، قلیه بودی؟ (بسحاق اطعمه: ۲۱۶).
-
جگرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ جگر] jegarak خوراک قلیۀ جگر گوسفند که با روغن و پیاز در تاوه تف میدهند.
-
پوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] put ۱. خوراک قلیه که از جگر گوسفند درست کنند؛ قلیهپوتی.۲. [تابعِ لوت] طعام: ◻︎ عشق باشد لوتوپوت جانها / جوع از این روی است قوت جانها (مولوی: ۴۵۴).
-
البا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹البه› [قدیمی] 'olbā خوراکی که از دل و جگر خردشده با روغن، پیازداغ، رب و غیره درست میکنند؛ قلیه پوتی؛ حسرةالملوک.