کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قلیاء] ‹کلیا› (شیمی) qalyā زاج سیاه؛ شخار که از اشنان گرفته میشود.
-
واژههای مشابه
-
نمک قلیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (شیمی) namakeqalyā جسمی سفیدرنگ، متبلور، و شور که در مجاورت هوا رطوبتش برطرف و شکفته می شود. در آب گرم حل میشود و در طب، شیشهگری، و صابونپزی استعمال میشود.
-
جستوجو در متن
-
کربنات سود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: carbonate de soude] (شیمی) karbonātsud نمک قلیا؛ جوهر قلیا.
-
بلخچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لخچ› [قدیمی] balxač زاج سیاه؛ قلیا؛ شخار.
-
لخج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لخچ› (شیمی) [قدیمی] laxj زاج سیاه؛ قلیا؛ اشخار؛ شخار.
-
پتاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: potasse] (شیمی) potās مادهای سفید و بیبو، که از ترکیب اکسیژن با پتاسیم حاصل میشود و در صنعت صابونسازی، شیشهسازی و تهیۀ مواد حشرهکش و سفیدکننده کاربرد دارد؛ جوهر قلیا؛ نمک قلیا.
-
گلوبین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: globine] (زیستشناسی) golobin پروتئینی نامحلول در آب و محلول در اسید و قلیا که با هماتین ترکیب میشود و هموگلوبین را میسازد.
-
شخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] ‹اشخار، شخیره› šaxār قلیا که از اشنان گرفته میشود و در صابونپزی به کار میرود: ◻︎ از نمک رنگ او گرفته قرار / خاکش از گرد شور گشته شخار (عنصری: لغت فرس۱: شخار)، ◻︎ چه باید تو را سلسبیل و رحیق / چو خرسند گشتی به سرکه و شخار؟ (ناصرخسرو۱:...
-
اشنان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شنان، اشنه، اشنون، اشنوم، اشنیان› (زیستشناسی) 'o(e)šnān گیاهی از خانوادۀ اسفناج با شاخههای باریک، برگهای ریز، و طعم شور که معمولاً در شورهزارها میروید؛ چوبک اشنان؛ اشنان قلیا؛ آذربو؛ آذربویه؛ غاسول؛ خَرند؛ خلخان: ◻︎ اشنانش برنکرده سر...