کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] qalame ۱. [عامیانه، مجاز] قلممانند.۲. (کشاورزی) قسمتی از شاخۀ درخت که آن را به شکل قلم میبُرند و در شرایطی نگه میدارند تا ریشه داده و سبز شود.〈 قلمه زدن: (مصدر لازم و مصدر متعدی) (کشاورزی)۱. بریدن قلمه.۲. کاشتن قلمه.
-
واژههای همآوا
-
غلمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: غلمَة] [قدیمی] qolme شدت میل به جماع؛ تیزشهوت شدن.
-
جستوجو در متن
-
قلمستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (کشاورزی) qalamestān زمینی که در آن قلمههای درختان را کاشته باشند.
-
دارخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دالخال، دارخور› [قدیمی] dārxāl ۱. درخت میوهداری که هنوز آن را پیوند نکرده باشند.۲. میوهای که از درخت پیوندنشده به دست آید.۳. قلمۀ درخت و نهال نونشانده.
-
داردان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dārdān زمینی که در آن دانهها یا قلمههای درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند؛ تخمدان؛ دانهدان.
-
نشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: نشاء] našā ۱. (کشاورزی) قلمۀ درخت که در محل مخصوصی در کنار هم بکارند تا بعد به جای دیگر انتقال بدهند؛ بوتۀ گل.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] روییدن؛ نمو کردن؛ پرورش یافتن.〈 نشا کردن: (مصدر متعدی) (کشاورزی) جابهجا کردن قلمۀ درخت یا بوتۀ گلی ...
-
شاسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: châssis] šās[s]i ۱. چهارچوبه؛ قاب.۲.آهنبندی زیر اتومبیل که قسمتهای دیگر روی آن قرار میگیرد.۳. (کشاورزی) گلخانۀ زیرزمینی با سقف شیشهای که به منظور تهیۀ نشا و زیاد کردن قلمه و نیز نگهداری گیاهان در زمستان بهکار میرود.۴. (موسیقی) ش...