کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
قاعد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قُعُود] [قدیمی] qā'ed ۱. نشیننده؛ نشسته.۲. زنی که از شوهر و فرزند بازمانده و بچه نیاورد.
-
قائد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: قُوّاد و قادَة، جمعالجمع: قادات] ‹قاید› qā'(y)ed ۱. جلودار؛ پیشوا.۲. [قدیمی] سردار؛ فرماندهِ سپاه.