کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قصب السبق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قصب السبق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qasbossabaq نیی که در مسابقۀ اسبدوانی در انتهای مسیر قرار میدادند و هریک از سواران که زودتر به آن میرسید و نی را برمیداشت، برندۀ مسابقه شناخته میشد.
-
واژههای مشابه
-
قصب الجیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَصَبالجَیب] [قدیمی] qasboljayb تکهای از نی میانتهی که در آن یادداشتها، کلمات، احادیث، یا قطعهای از شعر را که بر تکهای از کاغذ نوشته بودند، جا داده و در گریبان میگذاشتند.
-
قصب السکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. معرب] [قدیمی] qasabossokkar نیشکر.
-
قصب انجیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qasab[']anjir انجیر خشککردهای که به نخ کشیده شده.
-
قصب باف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qasabbāf کسی که پارچۀ قصب ببافد؛ بافندۀ قصب.
-
قصب پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qasabpuš آنکه جامهای از قصب بر تن کند؛ پوشندۀ قصب: ◻︎ زده بر ماه خنده بر قصب راه / پرند آن قصبپوشان چون ماه (نظامی۲: ۱۳۶).