کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرقاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرقاول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) qarqāvol پرندهای حلالگوشت که بیشتر در سواحل دریای خزر پیدا میشود. نر آن دمدراز و پرهای خوشرنگ و زیبا دارد. مادۀ آن کوچکتر و دمش کوتاه است. در جنگلها و مزارع بهسر میبرد. مادۀ آن لانۀ خود را روی زمین درست میکند و ده تخم می...
-
جستوجو در متن
-
چور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čōr] ‹چوز› (زیستشناسی) [قدیمی] čur = قرقاول
-
تذرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tazarv = قرقاول
-
تورنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] turang = قرقاول
-
بور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bur ۱. دارای رنگ طلایی.۲. [مجاز] ویژگی کسی که بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند.۳. [مجاز] شرمنده؛ خجالتزده: حسابی بور شدم.۴. (اسم) اسب سرخرنگ.۵. (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] = قرقاول۶. (اسم) [قدیمی] زرد یا سرخ کمرنگ.〈 بور بیجادهرنگ: [قدیم...