کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرض دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرض دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] qarzdār آنکه به دیگری بدهکار است؛ وامدار: ◻︎ سه بوسه کز دو لبت کردهای وظیفهٴ من / اگر ادا نکنی قرضدار من باشی (حافظ: ۹۱۲).
-
واژههای مشابه
-
قرض الحسنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَرضالحسنَة] qarzolhasane وام نیکو؛ وام بدون ربح.
-
جستوجو در متن
-
فام دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] fāmdār وامدار؛ قرضدار؛ مدیون: ◻︎ فامداران تو باشند همه شهر دُرُست / نیست گیتی تهی از فامده و فامگذار (سوزنی: لغتنامه: فامدار).