کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرص نان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کلیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] količe ۱. = کلوچه۲. قرص نان؛ گردۀ نان.۳. [مجاز] قرص آفتاب.
-
زواله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zavāle ۱. تکه و گلولۀ خمیر به اندازۀ یک قرص نان.۲. گلولۀ گلی و مهرۀ کمانگروهه: ◻︎ زوالهاش چو شدی از کمانگروهه برون / ز حلق مرغ بهساعت فروچکیدی خون (کسائی: لغتنامه: زواله).