کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرار مایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی قرار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqarār ۱. بیآرام؛ ناآرام؛ بیتاب.۲. ناپایدار.
-
جستوجو در متن
-
پاراتیروئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parathyroïde] (زیستشناسی) pārātiro'id غدد درونریزی بهصورت دانههای کوچک به رنگ زرد مایل به سرخ که در سطح خلفی غدل تیروئید قرار دارد و هورمون خاصی ترشح میکند.