کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قداره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹غداره، غدره› qaddāre حربهای راست، پهن، و سنگین.
-
قداره بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از سنسکریت. فارسی] [قدیمی] qad[d]āreband ۱. کسی که قداره به کمر ببندد.۲. [مجاز] کسی که با توسل بهزور به مقاصد خود میرسد.
-
جستوجو در متن
-
کتاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹ کتار، کتاله› [قدیمی] katāre =قداره
-
کتاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] [قدیمی] katāle =قداره
-
غداره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] qaddāre =قداره
-
غداره بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی] qad[d]āreband =قدارهبند
-
جمدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جمندر، جنبیه› [قدیمی] jamdar سلاحی شبیه شمشیر؛ کتاره؛ قداره.