کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] qabil ۱. جماعت؛ گروه.۲. [قدیمی] ضامن؛ کفیل؛ پذرفتار.
-
جستوجو در متن
-
بازیکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (ورزش) bāzikon آنکه در مسابقهای از قبیل فوتبال، والیبال، و مانندِ آن بازی میکند.
-
مواشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ماشیة] [قدیمی] mavāši چهارپایان، از قبیل گاو، گوسفند، و شتر.
-
آدم نمایان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (زیستشناسی) 'ādamna(e,o)māyān تیرهای از حیوانات پستاندار از قبیل میمونها که شبیه انسان هستند.
-
بنشن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bonšan حبوبات از قبیل نخود، لوبیا، ماش، عدس، و امثال آنها.
-
جماد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ نبات و حیوان، جمع: جمادات] jamād هر چیز بیجان و بیحرکت، از قبیل سنگ، چوب، فلز، و امثال آنها.
-
حبوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حبوَة] [قدیمی] ho(a)bve پوششی که بر تن میپیچند، از قبیل لُنگ، پارچه، یا عمامه.
-
سرگین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sargīn] sergin فضلۀ چهارپایان از قبیل اسب و الاغ و استر.
-
عدت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عدَّة، جمع: عُدَد] [قدیمی] 'oddat سازوبرگ جنگ، از قبیل خواربار، اسلحه، و چیزهای دیگر.
-
آکروبات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acrobate] (ورزش) 'ākrobāt ورزشکاری که حرکات موزون و دشوار از قبیل بندبازی، ژیمناستیک، و مانند آنها انجام بدهد.
-
بوی افزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بوافزار، بویافزا، بوزار، بوزا› [قدیمی] buy[']afzār موادی که بهعنوان چاشنی در غذا ریخته میشود، از قبیل فلفل، زردچوبه، دارچین، و مانندِ آن.
-
بهیمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بهیمَة، جمع: بَهائِم] bahime حیوان چهارپا، از قبیل گاو، گوسفند، اسب، شتر، و استر.
-
بی مهرگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bimohregān جانورانی که ستون فقرات و استخوانبندی ندارند، از قبیل آغازیان، خارپوستان، کرمها، نرمتنان.
-
نوشت افزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nevešt[']afzār آنچه برای نوشتن به کار آید از قبیل کاغذ، قلم، مداد، و سر قلم؛ لوازمالتحریر.