کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ حُسن] qobh زشتی.
-
واژههای همآوا
-
قبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قبَّة، جمع: قِباب و قُبَب] qobbe بنایی که سقف آن گرد و برآمده باشد.〈 قبهٴ خضرا: [قدیمی، مجاز] آسمان.
-
جستوجو در متن
-
مقابح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قُبح] [قدیمی] maqābeh = قبح
-
شنعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شنعة] [قدیمی] šon'at قبح؛ زشتی.
-
تقبیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqbih ۱. زشت کردن.۲. زشت شمردن.۳. قبح و زشتی کار کسی را نمایاندن و بد گفتن از آن.
-
عقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عُقول] 'aql ۱. قوای ذهنی مغز که اندیشیدن، ادراک حسن و قبح، رفتار معنوی انسان، و مانند آن را هدایت میکند؛ خرد.۲. (اسم) ذهن؛ اندیشه.۳. (فلسفه) = 〈 عقل اول〈 عقل اول: (فلسفه) آنچه نخستینبار از ذات حق صادر شده.〈 عقل...