کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قالب 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قالب گیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qālebgiri ۱. شغل و عمل قالبگیر.۲. ریختن مادهای در قالب.۳. اندازه و شکل چیزی را با قالب معلوم کردن.
-
جستوجو در متن
-
مفرغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mofraq ویژگی فلزی که در قالب ریخته شده.
-
کندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] (زیستشناسی) kondor صمغی سفید، نرم، خوشبو، و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته میشود و هنگام سوختن بوی خوشی میپراکند و در دندانپزشکی جهت قالبگیری دندان به کار میرفته؛ بستج؛ بُستخ؛ مصطکی؛ رماس؛ رماست؛ کندر رومی.
-
چدن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] čodan فلزی مرکب از آهن و زغال که تقریباً پنج درصد کربن دارد.〈 چدنِ الماسه: = 〈 چدن سفید〈 چدن سفید: نوعی چدن سخت و شکننده.〈 چدن خاکستری: نوعی چدن که در ریختهگری و قالبگیری به کار میرود.