کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قارح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قارح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: قَوارِح] [قدیمی] qāreh ۱. ریشکننده؛ زخمزننده.۲. ستور تمامدندان؛ چهارپایی که دندانهای نیش او درآمده باشد.
-
واژههای همآوا
-
قاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قارَّة] (جغرافیا) qārre ۱. هریک از قطعات پنجگانۀ وسیع و پیوستۀ خشکیهای زمین: قارۀ آسیا، قارۀ اروپا.۲. برّه.〈 قارۀ سیاه: [مجاز] افریقا.