کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل رقابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رقابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رَقابة] reqābat ۱. تلاش برای پیشی گرفتن بر یکدیگر.۲. [مجاز] با کسی همرتبه شدن در انجام کاری: محصولات ما با تولیدات خارجی رقابت میکند.
-
منافسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: منافَسَة] [قدیمی] monāfese رقابت کردن؛ همچشمی کردن.
-
چشم وهم چشمی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] če(a)šmohamčešmi رقابت در تجمل.
-
هم چشمی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] hamče(a)šmi ۱. رقابت کردن.۲. حسد ورزیدن.
-
تنافس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāfos ۱. افراط کردن در رقابت با یکدیگر.۲. خودنمایی کردن.۳. رغبت کردن در امری یا چیزی از روی رقابت و همچشمی و برای آن بر یکدیگر پیشی گرفتن.
-
مناقصه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مناقَصَة] monāqese ۱. با هم رقابت کردن در کم کردن قیمت چیزی.۲. [قدیمی] کم کردن.
-
هم چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی، مجاز] hamče(a)šm کسی که با دیگری در کاری رقابت کند؛ رقیب؛ حریف.
-
فینال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: final] final ۱. نهایی؛ آخری؛ فرجامی.۲. (اسم) (ورزش) مسابقۀ پایانی در یک دورۀ رقابت ورزشی که به منظور تعیین ردههای اول و دوم برپا میشود.
-
جدال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jedāl ۱. جنگ؛ ستیز: ◻︎ بیخیل و بیسپاه شکستی سپاهها / بیجنگ و بیجدال گُشادی حصارها (لامعی: ۶).۲. پیکار؛ رقابت: جدال بر سر قهرمانی.۳. کشمکش؛ جروبحث؛ بگومگو.
-
تراست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: trust] ‹تروست› (اقتصاد) terāst اتحادیهای که از همکاری چند مؤسسۀ صنعتی یا بازرگانیِ مربوط به یکرشته جهت تنظیم نرخ به دلخواه خود، کاهش رقابت، و حفظ منافع خودشان تشکیل میشود.
-
رقیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: رقباء] raqib ۱. آنکه میخواهد از کسی پیشی گیرد؛ آنکه با کسی رقابت میکند.۲. [جمع: رقیبان] هریک از دو نفری که به یک نفر عشق میروزند.۳. [قدیمی] نگهبان؛ پاسبان؛ محافظ.