کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل ارتباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ربط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rabt پیوستگی؛ بستگی؛ ارتباط.
-
وابستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) vābastegi علاقه؛ ارتباط؛ پیوستگی.
-
مرتبط
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mortabet چیزی که با چیز دیگر پیوستگی و ارتباط داشته باشد؛ پیوسته.
-
دیپلماسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diplomatie] (سیاسی) doplomāsi شیوهها و فنون سیاسی برای ارتباط با کشورهای دیگر.
-
زهروی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زهره، الهۀ عشق) [عربی. فارسی] [قدیمی] zohravi مربوط به ارتباط جنسی.
-
هم بستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) hambastegi ۱. همبسته بودن؛ رابطه.۲. ارتباط اشیا با یکدیگر.
-
اتصال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ettesāl ۱. به هم وصل شدن؛ به هم رسیدن؛ به هم پیوستن.۲. پیوستگی؛ ارتباط.
-
بستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bastegi ۱. بند شدن؛ بسته شدن.۲. پیوستگی.۳. ارتباط.۴. خویشی و قرابت.
-
فیزیولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: physiologie] (زیستشناسی) fiziyoloži علمی که دربارۀ طرز کار اعضا و دستگاههای بدن جانوران و ارتباط آنها با یکدیگر بحث میکند.
-
سکنات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَکَنَة] sakanāt ۱. شیوۀ رفتار و برخورد شخص در ارتباط با دیگران.۲. [قدیمی] = سکنه
-
ارتباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ertebāt ۱. رابطه داشتن؛ رفتوآمد داشتن.۲. تماس برقرار کردن با کسی از طریق وسیلهای مخصوص.۳. پیوستگی؛ بستگی؛ پیوند.
-
کمینفرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی: cominform] [منسوخ] kominform ادارۀ اطلاعات کمونیستی و واسطۀ ارتباط و همکاری احزاب کمونیستی جهان که پس از جنگ دوم جهانی به جای کمینترن تٲسیس شد.
-
تله پاتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télépathie] (روانشناسی) telepāti نوعی ارتباط فکری میان دو نفر از راه دور و القای مطلبی از راه دور از طرف کسی برای کس دیگر.
-
تماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تماسّ] tamās[s] ۱. با یکدیگر ارتباط برقرار کردن.۲. به هم سوده شدن؛ مالیده شدن دو چیز به هم.
-
علاقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: علاقَة، جمع: علائق] 'alāqe ۱. دوست داشتن؛ دلبستگی.۲. (اسم) زمین و مِلک؛ دارایی.۳. (ادبی) در بیان، ارتباط و مناسبتی که میان معنی حقیقی و مجازی وجود دارد.