کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قابله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: قابلَة، جمع: قَوابِل و قابِلات] qābele ۱. زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را میگیرد؛ ماما.۲. [قدیمی] دایه. ٣. [قدیمی] = قابل
-
جستوجو در متن
-
قوابل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قابِلَة] qavābel = قابله
-
پیشکاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹پیشکار› [قدیمی] piškāre ۱. مباشر.۲. خدمتگزار.۳. ماما؛ قابله.
-
پازاچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بازاچ› [قدیمی] pāzāč ۱. زنی که به زائو کمک میکند و بچۀ او را میگیرد؛ ماما؛ قابله؛ پیشنشین.۲. دایه.
-
دایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dāyak] ‹تایه› dāye ۱. زنی که بچۀ کس دیگر را شیر بدهد.۲. [قدیمی] پرستار زن که کودکان را پرورش دهد و پرستاری کند.۳. [قدیمی] قابله.
-
ماما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) māmā ۱. زنی که هنگام زاییدن زن آبستن بچۀ او را میگیرد و زائو را پرستاری میکند؛ ماماچه؛ مامناف؛ بازاج؛ پازاچ؛ پیشنشین؛ قابله.۲. مادر.