کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قابض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qābez ۱. (پزشکی) دارویی که باعث ایجاد خشکی در رودهها و رفع اسهال میشود.۲. [قدیمی] گیرنده.۳. [قدیمی] درمشتگیرنده.۴. [قدیمی] تنگکننده.۵. [قدیمی] درهمکشنده.
-
واژههای مشابه
-
قابض الارواح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] ‹قابض ارواح› [قدیمی] qābezol'arvāh گیرندۀ جانها؛ جانگیر؛ جانستان؛ ملکالموت؛ عزرائیل.
-
جستوجو در متن
-
دمیرآغاجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) [قدیمی] damir[']āqāji از درختان جنگلی که در جنگلهای مرطوب میروید و بلندیش به چهار متر میرسد. برگهایش تلخ و قابض است. برگ و پوست آن بهسبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار میرود؛ انجیلی؛ انچیلو؛ توئی.
-
عزرائیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] 'ezrā'il ملکالموت؛ قابض ارواح؛ فرشتهای که جان مردم را میگیرد؛ جانستان؛ جانشکار؛ جانشکر؛ فرشتۀ مرگ.