کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیاوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیاوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فیاور، فیار، بیاوار› [قدیمی] fayāvār شغل؛ کار؛ پیشه: ◻︎ یعقوب چو تو یوسفم اندر همه احوال / زآن جز غم روی تو فیاوار ندارم (سنائی۲: ۶۳۱).
-
جستوجو در متن
-
پیاوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] piyāvār = فیاوار
-
فیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] fiyār ۱. = فیاوار: ◻︎ نیست فکری به غیر یار مرا / عشق شد در جهان فیار مرا (رودکی: ۵۴۵).۲. ویار؛ هوس.