کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فکر خودکشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی فکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bifekr بیاندیشه؛ کسی که به عاقبت کاری نیندیشد.
-
روشن فکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] ro[w]šanfekr ۱. دانا؛ باهوش.۲. آنکه متجدّدانه و بر پایۀ تعقّل فکر میکند.
-
جستوجو در متن
-
انتحار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'entehār خود را کشتن؛ خودکشی کردن؛ خودکشی.
-
خودکشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodkoši ۱. خود را کشتن؛ عمل ارادی شخص برای کشتن خود؛ انتحار.۲. [عامیانه، مجاز] کوشش بسیار در امری.
-
خودسوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xodsuzi خودکشی با آتش.
-
هاراکیری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ژاپنی] hārākiri نوعی خودکشی مرسوم در میان ساموراییهای ژاپن که برای جلوگیری از بیآبرویی، شکم خود را از یک پهلو تا پهلوی دیگر با شمشیر پاره میکردند.