کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوق سنگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فوق التمام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقالتّمام] (فلسفه) fo[w]qottamām ۱. آنچه مافوق کمال است.۲. ذات حق که جامع جمیع مراتب کمالات است.
-
فوق الذکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی] fo[w]qozzekr سابقالذکر؛ پیشگفته.
-
فوق الطاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقَالطّاقَة] [قدیمی] fo[w]qottāqe بیش از تابوتوان.
-
فوق العاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقَالعادَة] fo[w]qol'āde ۱. فوق عادت؛ خارج از عادت.۲. بیش از حد معمول.۳. (اسم) پولی که علاوه بر حقوق به کارمند پرداخت میشود.
-
جستوجو در متن
-
گران جسم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] gerānjesm ۱. سنگین؛ سنگینوزن.۲. [قدیمی، مجاز] بیمار یا سالخورده که زمینگیر باشد؛ گرانتن.
-
سنگین اسلحه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی، مقابلِ سبکاسلحه] (نظامی) [قدیمی] sangin[']asla(e)he سربازانی که سلاحهای سنگین دارند.
-
جرثقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jar[re]saqil ۱. دستگاهی مکانیکی دارای زنجیر و چرخهای دندانهدار که با آن بارهای سنگین را جابهجا میکنند.۲. (اسم مصدر) [قدیمی] علم حرکت دادن اجسام سنگین؛ جرِاِثقال.
-
گران پیکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gerānpeykar آنکه پیکر سنگین دارد؛ سنگینوزن.
-
قداره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] ‹غداره، غدره› qaddāre حربهای راست، پهن، و سنگین.
-
سنگین دل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سنگدل› [قدیمی، مجاز] sangindel بیرحم؛ ظالم؛ سختدل؛ دلسخت.
-
شمخال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [؟] ‹چمخال› [قدیمی] šamxāl تفنگ سرپر و سنگین.
-
تثقیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasqil سنگین کردن؛ گرانبار کردن.
-
گرمب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹گرنب› [عامیانه] goromb صدای برخورد چیزی سنگین به زمین یا به چیز دیگر.
-
مخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mox لگام سنگین که بر سر اسب و استر سرکش بزنند.