کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوق تخصص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فوق التمام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقالتّمام] (فلسفه) fo[w]qottamām ۱. آنچه مافوق کمال است.۲. ذات حق که جامع جمیع مراتب کمالات است.
-
فوق الذکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی] fo[w]qozzekr سابقالذکر؛ پیشگفته.
-
فوق الطاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقَالطّاقَة] [قدیمی] fo[w]qottāqe بیش از تابوتوان.
-
فوق العاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: فَوقَالعادَة] fo[w]qol'āde ۱. فوق عادت؛ خارج از عادت.۲. بیش از حد معمول.۳. (اسم) پولی که علاوه بر حقوق به کارمند پرداخت میشود.
-
جستوجو در متن
-
فنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فن) [عربی. فارسی] fanni ۱. مربوط به فن.۲. دارای تخصص دربارۀ فن خاصی.۳. براساس فن و تخصص خاص.۴. متخصص در تکنیک و صنعت.
-
احکامی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به احکام) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'ahkāmi کسی که در احکام نجوم تخصص دارد.
-
بافت شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (زیستشناسی) bāftšenās کسی که در شناختن بافتهای حیوانی، گیاهی، و آزمایش آنها تخصص دارد؛ نسجشناس.
-
پرتوشناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (پزشکی) parto[w]šenās کسی که در تشخیص بیماریها از طریق پرتونگاری تخصص دارد؛ رادیولوژیست.
-
موزیسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: musicien] (موسیقی) muzisiyan کسی که در موسیقی دارای تخصص است و حرفهای به آن مشغول است.
-
ذی فن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذیفنّ] ‹ذوفن› [قدیمی] zifan[n] صاحب فن؛ متخصص در یک کار؛ کسی که در یک فن یا هنر تخصص دارد.
-
تخصص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxassos ۱. خاص گردیدن؛ به چیزی مخصوص شدن.۲. در کاری یا امری مهارت داشتن.
-
متخصص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: متَخصّص] mote(a)xasses کسی که در کاری بهخصوص مهارت و بصیرت دارد.۲. (پزشکی) پزشکی که در رشتهای خاص تخصص یافته است.۳. (صفت) مختص؛ مخصوص.