کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوتبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوتبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: football] (ورزش) futbāl از ورزشهای دستهجمعی که بین دو گروه یازدهنفری در میدانی بهشکل مستطیل انجام میشود و هر تیم سعی میکند توپ را وارد دروازۀ حریف کند.
-
جستوجو در متن
-
هاف بک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: half-back] (ورزش) hāfbak در فوتبال، بازیکن وسط؛ میانهرو.
-
اوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [انگلیسی: out] (ورزش) 'o[w]t در فوتبال، خارج شدن توپ از خطوط میدان بازی.
-
بازیکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (ورزش) bāzikon آنکه در مسابقهای از قبیل فوتبال، والیبال، و مانندِ آن بازی میکند.
-
کرنر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: corner] korner ۱. گوشه.۲. (ورزش) در فوتبال، گوشۀ زمین بازی.
-
هند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [انگلیسی: hand] (ورزش) hand در فوتبال، برخورد دست هریک از بازیکنان، غیر از دروازهبان، به توپ که خطا محسوب میشود.
-
چل تکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹چهلتکه› čeltekke ۱. پارچهای که از تکههای رنگارنگ دوخته شده باشد.۲. نوعی توپ که از تکههای مختلف تشکیل شده است و اغلب در فوتبال مورد استفاده قرار میگیرد.
-
رفری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: r`eferee] referi ۱. حکم؛ داور.۲. (ورزش) داور بازی، بهویژه بازیهایی که طبق قوانینی صورت میگیرد مانند، فوتبال، والیبال، و تنیس.
-
واترپولو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: water-polo] (ورزش) vāterpolo نوعی ورزش شبیه فوتبال، که در استخر بزرگی بین دو دستۀ هفتنفری صورت میگیرد. توپ با دست پاس داده میشود و هریک از بازیکنان سعی دارند توپ را داخل دروازۀ حریف کنند.
-
هال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ورزش) [قدیمی] hāl در چوگان، میلههایی نظیر دروازۀ فوتبال که با سنگ و گچ در کنارۀ میدان چوگانبازی درست میکردند.
-
تیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: team] tim ۱. گروهی بازیکن که با یکدیگر در مقابل یک گروه ورزشی دیگر بازی میکنند یا مسابقه میدهند: تیم فوتبال.۲. گروهی مرکّب از دو نفر یا بیشتر که برای یک هدف مشخص تلاش میکنند: تیم پزشکی.
-
استوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [انگلیسی: stock] 'estok ۱. ویژگی کالایی که معیوب شده و از قیمتش کاسته شده است.۲. (اسم) انبار.۳. (اسم) (ورزش) قسمت برجستهای که زیر کفش فوتبال قرار دارد.
-
هاکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: hockey] ‹هوکی› (ورزش) hāki بازی گویوچوگان که مانند فوتبال بین دو دستۀ ۱۱ نفری در یک زمین مستطیلشکل با دو دروازه صورت میگیرد و هریک از دو دسته سعی میکنند گوی را وارد دروازۀ حریف بکنند.
-
سرزن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) sarzan ۱. (ورزش) در فوتبال، بازیکنی که در زدن ضربات با سر مهارت دارد.۲. آنکه از اطاعت امری سر باز زند؛ سرکش؛ نافرمان؛ سرزننده.