کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: افواه] [قدیمی] fam دهان.
-
واژههای مشابه
-
فم المعده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فمالمعدَة] (زیستشناسی) famolme'de دهانۀ فوقانی معده که مری را به آن متصل میکند.
-
جستوجو در متن
-
افواه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فَوْه و فَم] [قدیمی] 'afvāh = فم
-
کاردیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: cardia] (زیستشناسی) kārdiyā منفذی در ناحیۀ بالایی معده که به مری متصل میشود؛ فمالمعده.
-
حوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hut ۱. (نجوم) دوازدهمین صورت فلکی منطقةالبروج که در نیمکرۀ شمالی قرار دارد.۲. دوازدهمین برج از برجهای دوازدهگانه، برابر با اسفند؛ ماهی.۳. (زیستشناسی) [قدیمی] ماهی.〈حوت جنوبی:۱. (نجوم) از صورتهای فلکی جنوبی؛ ستارۀ درخشان فمالحو...