کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلزات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلزات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فلزّ] felez[z]āt = فلز〈 فلزات قلیایی: (شیمی) دستهای از فلزات که از لحاظ خواص فیزیکی با فلزات معمولی فرق دارند و همۀ آنها سبکتر از آب هستند و در حرارت کمتر از صد درجه ذوب میشوند، مانندِ سدیم، پتاسیم، و لیتیم.
-
جستوجو در متن
-
چکش کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) čak[k]oškāri عمل چکش زدن به فلزات؛ کوبیدن و صاف کردن فلزات با چکش.
-
فسفات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: phosphate] (شیمی) fosfāt ترکیبی که از اسیدفسفریک و بعضی فلزات بهدست میآید.
-
سوهان کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سوهانگر› so[w]hānkār کسی که پیشهاش سوهان زدن فلزات است.
-
ریخته گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) rixtegar کسی که فلزات را ذوب میکند و در قالب میریزد.
-
تراش کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) tarāškār کسی که پیشهاش تراش دادن فلزات با ماشین یا سوهان است.
-
آب شویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ābšuy(')i شستن خاک زمین یا معدن برای جدا کردن مواد و فلزات معدنی از آن.
-
اسید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide، مٲخوذ از یونانی] (شیمی) 'asid مادهای ترشمزه که بازها را خنثی و بعضی فلزات را در خود حل میکند.
-
بیرزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بارزد، بیرزه، بریزه› [قدیمی] birzad ۱. (زیستشناسی) = انزروت۲. برادۀ فلزات.
-
روبا ره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rubāre آنچه در هنگام ذوب کردن فلزات بهصورت کف بر روی مادۀ ذوبشده ایجاد میشود.
-
اسیدنیتریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acide nitrique] (شیمی) 'asidnitrik مایعی بیرنگ با بوی تند و محلول در آب که فلزات (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر) را حل میکند و در طب و صنعت بهکار میرود؛ تیزاب؛ اسیدازتیک.
-
سوهان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سوهن› so[w]hān ابزار فولادی آجیدهشده که برای ساییدن فلزات یا چوب به کار میرود.
-
سوهان کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) so[w]hānkāri ۱. شغل و عمل سوهانکار.۲. سوهان زدن و ساییدن فلزات.
-
بور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bore] (شیمی) bor عنصر غیرفلز، جامد، و تیرهرنگ به شکل گَرد یا کریستال که ترکیبات آن دارای خواص فلزات و شبهفلزات است و در ساخت آلیاژهای سخت و رآکتورهای هستهای به کار میرود.