کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلاسفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلاسفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فلاسفَة، جمعِ فیلسوف] falāsefe = فیلسوف
-
جستوجو در متن
-
حسبانیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حسبانیَّة] (فلسفه) hesbāniy[y]e گروهی از فلاسفه که اشیا را زادۀ توهم میدانستند و منکر وجود حقیقی اشیا بودند.
-
کلبیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کلبیّون، جمعِ کلبیّ] (فلسفه) kalbiy[y]un گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه بهسر میبردند و آدابورسوم اجتماعی را تخطئه میکردند.
-
رواقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به رواق) [عربی. فارسی] (فلسفه) ra(e)vāqi گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواقهای شهر آتن شاگردان خود را تعلیم میدادند. Δ رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق میدانستند.
-
اهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اهالی] 'ahl ۱. شایسته؛ سزاوار.۲. (اسم) خانواده.۳. (اسم) فامیل؛ افراد خانواده و عشیره؛ قوموخویش؛ خاندان.۴. (اسم) کسانی که در یک جا اقامت دارند.۵. (اسم) وابسته؛ علاقهمند؛ پیرو: اهل تریاک، اهل سفر، اهل تسنن.۶. دارای ویژگیها و ا...