کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فطیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فطیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fatir ۱. نانی که خمیر آن ور نیامده باشد.۲. در یهودیت، فصح.
-
جستوجو در متن
-
خشکوا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خشکفا› [قدیمی] xoškvā نانی که خمیر آن ور نیامده است؛ نان فطیر.
-
خمیرمایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] xamirmāye خمیر ترشیده که از آرد گندم، روغن، شیر، یا ماست درست میکنند و مقدار کمی از آن را در خمیری که برای نان پختن تهیه میکنند میزنند تا برآید و فطیر نشود؛ خمیرترش.
-
فصح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] fesh ۱. در یهودیت، عید یادبود خروج بنیاسرائیل از مصر؛ فطیر.۲. در مسیحیت، روز یادبود صعود حضرت عیسی؛ عید پاک.
-
پنجاهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) panjāhe ۱. در مسیحیت، روزۀ مسیحیان که پنجاه روز است و در طول آن غذای حیوانی نمیخورند: ◻︎ پس از چندین چله در عهد سی سال / شوم پنجاهه گیرم آشکارا (خاقانی: ۲۵).۲. در یهودیت، عیدی هفتهفته بعد از عید فطیر (فصح یهود) به مناسبت نزول احکام دهگانه گر...