کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصل یاقسمتی از کتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مقاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مقالَة] maqāle ۱. هر نوع مطلبی که تحت عنوان معینی نوشته شده باشد.۲. [قدیمی] یک قطعه یا فصل از کتاب.
-
پاراگراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: paragraphe] Pārāg[e]rāf بخش کوچکی از فصل کتاب یا نوشتۀ دیگر که مطلبی مستقل از مباحث پیشین، اما وابسته به کل متن را بیان میکند.
-
کتیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ کتاب] [قدیمی] ketib =کتاب
-
غلط نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qalatnāme فهرستی از غلطهای چاپی کتاب که بهصورت ضمیمه در آخر کتاب قرار گیرد.
-
شیرازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) širāze تهبندی کتاب و دفتر؛ حاشیۀ باریکی که صحّاف با ابریشم رنگین پس از تهدوزی کتاب در بالا و پایین آن میدوزد.
-
درس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: دروس] dars ۱. مطلبی که آموزگار از روی کتاب به شاگرد یاد بدهد.۲. هر جزء و قسمت از کتاب که در یک نوبت آموخته شود.۳. [قدیمی] راه پنهان.
-
کردک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kardak ۱. قطعه؛ بخش.۲. بخشی از کتاب.
-
نسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nask] ‹نسکا، نسکه› nask هریک از قسمتهای بیستویکگانۀ کتاب اوستا که بهمنزلۀ فصل و باب است و هر قسمت آن نام مخصوصی دارد: ◻︎ چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نسکخوان شده از عشقش و ایاردهگوی (خسروانی: شاعران بیدیوان: ۱۲۲)، ◻︎ از ...
-
زبور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] zabur کتاب آسمانی داوود (از انبیا و پادشاهان بنیاسرائیل)؛ مزامیر.
-
ایارده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ayārde تفسیر و شرح کتاب اوستا یا کتاب زند: ◻︎ چه مایه زاهد و پرهیزکار و صومعگی / که نَسَکخوان شده از عشقش و ایاردهگوی (خسروانی: شاعران بیدیوان: ۱۲۲).
-
ته بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tahbandi ۱. دوختن ته جزوههای کتاب یا دفتر؛ جزوهبندی و تهدوزی کتاب.۲. خوردن اندکی غذا پیش از نوشیدن شراب.
-
کتاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کتُب] ketāb ۱. نوشته.۲. اوراق چاپشدۀ جلدشده.۳. [قدیمی، مجاز] قرآن.۴. [قدیمی] نامه.〈 کتاب مقدس: کتابی مشتمل بر عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل) و کتابهای دیگر از پیامبران بنیاسرائیل.
-
کشف الابیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kašfol'abyāt فهرستی الفبایی از ابیات موجود در یک کتاب.
-
استنساخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'estensāx نسخه گرفتن؛ نسخه برداشتن از روی کتاب؛ مطلبی را از روی نوشتۀ دیگری نوشتن.
-
سفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَسفار] sefr ۱. کتاب بزرگ؛ کتاب: ◻︎ از یکیسو نهاده تا سر سقف / از یکیگوشه چیده تا دَمِ طاق ـ ... ـ سِفرها از مباحثِ مشاء / جِلدها از دقایق اشراق (قاآنی: ۴۹۹).۲. جزئی از اجزای تورات؛ هریک از پنجکتاب اول عهد قدیم (تورات) شامل سفر ...