کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fasl ۱. هریک از چهار قسمت سال شامل سه ماه.۲. [مجاز] دوره؛ برهه؛ مرحله.۳. واحد تقسیمبندی مطالب کتاب، مقاله، رساله، و مانند آن.۴. (ورزش) دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی.۵. (اسم مصدر) [مقابلِ وصل] (ادبی) نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام.۶. (منطق)...
-
واژههای مشابه
-
فصل الخطاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] faslolxetāb ۱. فصاحت.۲. حکم به بینه یا سوگند.۳. آنچه بین حق و باطل را جدا میکند.۴. [قدیمی] کلمۀ «اما بعد» که خطیب بعد از ذکر مقدمه میگوید.
-
جستوجو در متن
-
فصول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فصل] fosul = فصل
-
بادبز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادوز، بادبیز› [قدیمی] bādbaz پاییز؛ فصل خزان.
-
سبزپری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sabzpari بهار؛ فصل بهار.
-
بهاربند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹باربند، بارهبند› [قدیمی] bahārband جای بستن چهارپایان در فصل بهار و تابستان؛ جایی شبیه ایوان در خارج طویله که در فصل بهار و تابستان چهارپایان را در آنجا میبندند.
-
تفصیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: تَفاصیل] tafsil ۱. جدا کردن.۲. فصلفصل کردن کتاب و شرح و بسط دادن مطلب.۳. شرح و بیان.
-
تشارین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ تشرین] [قدیمی] tašārin ۱. = تشرین۲. فصل خزان.
-
فرگرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fargard واحد تقسیبندی مطالب کتاب؛ فصل.
-
هنگام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: hangām] ‹انگام› ha(e)ngām وقت؛ زمان؛ موقع؛ فصل؛ گاه.
-
مربع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] marba' ۱. باران بهاری.۲. جای اقامت در فصل بهار.
-
دکوپاژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: découpage] (سینما) dekopāž تقسیم فیلمنامه بر اساس فصلها و نماها.
-
تابستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tābestān دومین فصل سال، بعد از بهار و قبل از پاییز، مرکب از سه ماه تیر، مرداد، و شهریور. در این فصل روزها از همهوقت درازتر و اشعۀ خورشید به عمود نزدیکتر و هوا گرمتر است.